سکوت شب

اسمش رومینا بود ...

سکوت شب

اسمش رومینا بود ...

حوصله ندارم

حوصله ندارم


حوصله هیچ چیزو هیچ کس ندارم


نمیدونم چرا اینطوری شدم


ولی دیگه حوصله ندارم


حتی حوصله علیرضا رو


یک زمانی وقتی بهم اس میداد یا میزنگید

مثل خر میپریدم رو گوشی

تا جوابشو بدم


الان وقتی میبینم اس داده

حتی حس ندارم باز کنمو ببینم چی برام نوشته 




ته نوشت :

حال درونی بنده کمی بد است

نمیدانم چرا

ولی اینجا هوا طوفانیست 




متن نوشت :

سعیدو شنبه میبینم

خوشحالم

خیلی زیاد




نظرات 2 + ارسال نظر
lalaey پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.lalaey.blogsky.com

salam doste khobam ye alboom behet moarefi mikonam ke bab in webloge onam albom sab sokoot kavir az shajarian hastesh motmaen bash age download koni va gosh bedi motavajeh mishe che albom jaley hastesh shajarian ro bayad shenakht onam dorost
be weblog manam sar bezan bad nissst

سیده مهشید سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://www.tasnifesabz.blogfa.com

سلام رومینایی
نیستت؟
خوبی؟
دلم به عظمت افلاک! گرفته
چرا؟
مدرسه تموم شد
نهایتش دو هفته دیکه باید جایی رو که ۷ سال توش خندیدم،بچگی کردم،قهر و دعوا کردم و بزرگ شدم و با همه ی بدی ها و خوبی هاش رها کنم....
دلم واسه بچه ها خیلی تنگ میشه...
خیلی...
همش کارم شده گریه

اومدم تو وبت عشقم
الهی رومینا دورت بگرده مهشیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد